دریا موجه کاکا

شب تا صبح همه‌اش در فکر دریا بود؛

دریا موجه کاکا

شب تا صبح همه‌اش در فکر دریا بود؛

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دکتر رشید کاکاوند» ثبت شده است

حالم بد بود. و این فقط یک جمله نیست. حالم بد بود و دوباره خودم به دادِ خودم رسیدم.
این روزها ساکت‌تر از همیشه شده‌ام. اما حالم واقعا خوب است. قبل‌ترها از سکوتِ خودم می‌ترسیدم. اما حالا شرایط فرق کرده، همه‌چیز دارد تغییر می‌کند. ادبیات و موسیقی و عرفان این روزها من را سر پا نگه داشته‌اند. - ۲ خرداد ۴۰۲

پندِ رودکی. دکتر کاکاوند

  • Darya

شنیدم که چون قویِ زیبا بمیرد
فریبنده‌زاد و فریبا بمیرد
شبِ مرگ تنها نشیند به موجی
رَوَد گوشه‌‌ای دور تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خوانَد آن شب
که خود در میانِ غزل‌ها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغِ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شبِ مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو -دریایِ من- بودی آغوش وا کن
که می‌خواهد این قویِ زیبا بمیرد.

- شاعر: دکتر مهدی حمیدی

- خوانش: دکتر رشید کاکاوند

  • Darya